ارسال شده توسط
Arman Archi
بیس از یک سال است که نشست های ادبی صهبا را در پاریس آغاز کرده ایم، با گروهی از بچه های ادیب و ادب دوست. هر هفته هم بدون وقفه برگزار میشود.
چندی است این جلسات را از شنبه بعد از ظهر به شنبه صبح منتقل کرده ایم که سحرخیزی فزاید و نیز سرخوشی بامدادی.
این هفته هم در یک روز سرد بهاری، در کافه پل خیابان سن آندره دز آغ نشست ادبی داشتیم و به سنت نشست های صبح، جلسه با صبحانه و گلستان خوانی آغاز می شود.
کارگاه های ترجمه ی شعر فرانسوی، کارگاه داستان کوتاه، بحث ادبی و کارگاه شعر و هایکو نیز از برنامه های متناوب است.
امروز، شعری کوتاه از ویکتور هوگو را خواندیم و ترجمه کردیم. و بچه ها هایکوهایی با تم زلزله خواندند.
بیش بادا
ارسال شده توسط
Arman Archi
برج سن ژاک، باقی مانده ی یک کلیسای قدیمی قرن ۱۳ است که سقف اش ریخته و خراب شده است و همین برج از آن باقی مانده است. این برج در مرکز شهر پاریس قرار دارد و محوطه ی پیرامونی اش پارک شده است. برج مرمت شده و از مرکز شهر دیده می شود.
هفته پیش، هوا بالاخره پس از مدتها آفتابی شد و روز آفتابی بهاری ای بود در پاریس. هنگام غروب، نور خورشید زیبایی روی برج سن ژاک افتاده بود و مرا وسوسه کرد با موبایلم عکسی از آن بگیرم و روی اینستاگرام بگذارم.
دوستی ایتالیایی زیر این عکس در فیس بوک نوشته بود : اگر ماشین های در عکس را حذف کنی، عکس واقعا مثل یک نقاشی قرن ۱۹ شده است.
م.ش.
بهار ۱۳۹۲
پاریس
ارسال شده توسط
Arman Archi
حیاط کوچک ورودی مدرسه معماری ما ترکیبی از سنت و مدرنیته است. ساختمان آجری قدیمی صنعتی در سمت راست با شومینه ی بزرگ اش در مرکز حیاط ، و ساختمان جدید در سمت چپ. این دوگانگی فضایی، دلپذیر است.
در این حیاط ، بچه ها نیمکت هایی طراحی کرده اند که احتمالا بخشی از کار عملی ورک شاپ بوده است. نیمکت های سنگی. سنگ محصور در حصار فلزی و پوشیده شدهبا یک تخته سنگ صاف. کل نیمکت ، چهار پایه ی سنگی هم دارد.
تصویر نیمکت سنگی در کنار دیوار آجری شومینه بسی دلپذیر بود.
عکسها را در اینستاگرام هم گذاشتم.
اینستاگرام مرا جستجو کنید :
Mahdimalaguena
ارسال شده توسط
Arman Archi
بچه های لیسانس معماری، درس های هنر تجسمی زیاد دارند. امروز وارد آتلیه شدم دیدم سه چهارتا از بچه های سال دوم مشغول نقاشی سلف پرتره به روش وارهول هستند. خیلی هم کارشون خوب شده بود.
امروز من هم مشغول ماکت توپوگرافی سایت ام بودم و همکنون مجال ناهار خوردن است که این مطلب را می نویسم.
م.ش.
مدرسه معماری پاریس ول دو سن
ارسال شده توسط
Arman Archi
امروز با این دوچرخه ی تازه ام مسیر خانه تا مدرسه معماری را پیمودم. اول صبح باران می بارید ولی خیلی زود بند آمد و هوای دلپذیر بهاری ای برای پیمایش بامدادی ام فراهم ساخت.
جلوی این کافه لختی درنگ کردم تا قهوه و کرواسانی از بهر صبحانه میل کنم، سپس به مدرسه معماری رفتم.
بیش بادا